پیامک,اس ام اس تاسوعا, اس ام اس جدید محرم, http://www.juk.blogsky.com
شهادت امام حسین
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
http://www.juk.blogsky.com
sms mah moharam
پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است ؟
آهی کشید و گفت ماه محرم است…
http://www.juk.blogsky.com
باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینهی ما میشود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین
پیامک تسلیت امام حسین, پیامک تسلیت محرم, پیامک محرم, پیامک محرم , اس ام اس عاشورا, اس ام اس عزاداری محرم http://www.juk.blogsky.com
فرشتهها از امشب صبوی غم مینوشن
دوباره اهل جنت پیرهن سیاه میپوشن
محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد
حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, پیامک برای روز تاسوعا, پیامک برای عاشورا, پیامک جدید محرم, پیامک خیلی قشنگ محرم, پیامک زیبا برای امام حسین, پیامک زیبای محرم http://www.juk.blogsky.com
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
http://www.juk.blogsky.com
ای به دل بسته ، قدری آهسته
کن مدارا با ، زینب خسته
…یا حسین مظلوم
http://www.juk.blogsky.com
آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, پیامک برای روز تاسوعا, پیامک برای عاشورا, پیامک جدید محرم, پیامک خیلی قشنگ محرم, پیامک زیبا برای امام حسین, پیامک زیبای محرم http://www.juk.blogsky.com
یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن
تموم حاجتا رو همه از می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه
شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه
سینه زن حسینه ، یل ام البنینه
http://www.juk.blogsky.com
دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین
تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, پیامک برای روز تاسوعا, پیامک برای عاشورا, پیامک جدید محرم, پیامک خیلی قشنگ محرم, پیامک زیبا برای امام حسین, پیامک زیبای محرم http://www.juk.blogsky.com
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com دانی
که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
قیامت بی حسین غوغا ندارد”شفاعت بی حسین معنا ندارد”حسینی باش که در محشر نگویند”چرا پرونده ات امضاء ندارد
اس ام اس ماه محرم
آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد
فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم
ای وجودت عشق را معنای حسین عالمی یک قطره تو دریا حسین فرا رسیدن ماه محرم را به تمامی مسلمانان جهان تسلیت می گم
پیامک تسلیت امام حسین, پیامک تسلیت محرم, پیامک محرم, پیامک محرم , اس ام اس عاشورا, اس ام اس عزاداری محرم http://www.juk.blogsky.com
اس ام اس تاسوعا و عاشورا
پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است
السلام علیکم یااباصالح المهدی (عج)السلام علیک یاامین الله فی ارض وحجته
علی عباده(یاصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض
مینمایم)
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
پیامک تسلیت امام حسین, پیامک تسلیت محرم, پیامک محرم, پیامک محرم , اس ام اس عاشورا, اس ام اس عزاداری محرم http://www.juk.blogsky.com
اس ام اس مخصوص محرم
محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد
حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد …
ای به دل بسته ، قدری آهسته
کن مدارا با ، زینب خسته …
یا حسین مظلوم …
پیامک تسلیت امام حسین, پیامک تسلیت محرم, پیامک محرم, پیامک محرم , اس ام اس عاشورا, اس ام اس عزاداری محرم http://www.juk.blogsky.com
یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن
تموم حاجتا رو همه از می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه
شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه
سینه زن حسینه ، یل ام البنینه …
http://www.juk.blogsky.com
دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین
تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین
پیامک تسلیت امام حسین, پیامک تسلیت محرم, پیامک محرم, پیامک محرم , اس ام اس عاشورا, اس ام اس عزاداری محرم http://www.juk.blogsky.com
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
پیامک تسلیت امام حسین, پیامک تسلیت محرم, پیامک محرم, پیامک محرم , اس ام اس عاشورا, اس ام اس عزاداری محرم http://www.juk.blogsky.com
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله …
http://www.juk.blogsky.com
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
عطری که از حوالی پرچم وزیده است / ما را به سمت مجلس آقا کشیده است
از صحن هر حسینیه تا صحن کربلا / صد کوچه بازکنید محرم رسیده است
امام سجاد (ع) : هر مؤمنی که بگرید بر قتل حسین (ع) به نحوی که اشک بر چهره اش جاری شود ، خداوند او را جاودانه در خانه ای از خانه های بهشت جا می دهدمسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرم
http://www.juk.blogsky.com
عالم همه قطره و دریاست حسین
خوبان همه بنده و مولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش
از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
http://www.juk.blogsky.com
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد / دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله / این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت
نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت
پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ،سر درش عکس علی با ذوالفقار
ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم
نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)
اس ام اس ماه محرم-پیامک محرم-تسلیت
با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
پیامک تسلیت امام حسین, پیامک تسلیت محرم, پیامک محرم, پیامک محرم , اس ام اس عاشورا, اس ام اس عزاداری محرم http://www.juk.blogsky.com
باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است
پیامک تسلیت امام حسین, پیامک تسلیت محرم, پیامک محرم, پیامک محرم , اس ام اس عاشورا, اس ام اس عزاداری محرم http://www.juk.blogsky.com
شعر های محرم
هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد التماس دعا
پیامک تسلیت امام حسین, پیامک تسلیت محرم, پیامک محرم, پیامک محرم , اس ام اس عاشورا, اس ام اس عزاداری محرم http://www.juk.blogsky.com
نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است پــادگــانم
چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار ارتش حیــدر محــل
خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم قش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام
پر ز آب علقمه است رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را
دوخته پس مشکی است اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)
,
عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین است
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
السلام ای وادی کرببلا / السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن / السلام ای کشته های بی کفن
http://www.juk.blogsky.com
سلام من به محرم, محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا
http://www.juk.blogsky.com
بر سینه ی من نوشته بین الحرمین
نصف قلبم با ابالفضل،نصف دیگر با حسین
http://www.juk.blogsky.com
محرم آمد و ماه عزا شد / مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید / دوباره شور عاشوار به پا شد
برای باغبان یاس آفریدند / علی را أشجع الناس آفریدند
وفا داری و مردی و شجاعت / یکی کردند و عباس آفریدند
عالم همه محو گل رخسار حسین است / ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش / یعنی که خدای تو عزادار حسین است
http://www.juk.blogsky.com
همواره تجّسم قیام است حسین (ع) / در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع)
در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز / دل چسبترین شعر کلام است حسین (ع)
http://www.juk.blogsky.com
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع) / هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران / آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز / خورشید ، فرا ز نیزهها مانده هنوز
در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون / از رونق دشت کربلا مانده هنوز
کربلا دارالنعیم زینب است / کعبه خود تحت حریم زینب است
عمر زینب فخر مولا بود و بس / او به زهرا المثنی بود و بس
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
از محرم شدو دلها شکست / از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد / از عطش خاک کمرها
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
عالم همه محو گل رخسار حسین است / ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش / یعنی که خدای تو عزادار حسین است
السلام علیک یا أباعبدالله
وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا
سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار
ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی أولاد الحسین
وعلی أصحاب الحسین
باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینهی ما میشود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین
http://www.juk.blogsky.com
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیستد
امان حسین اگر نگیرم چه کنم
http://www.juk.blogsky.com
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله
http://www.juk.blogsky.com
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند
http://www.juk.blogsky.com
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
http://www.juk.blogsky.com
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
عطری که از حوالی پرچم وزیده است / ما را به سمت مجلس آقا کشیده است
از صحن هر حسینیه تا صحن کربلا / صد کوچه بازکنید محرم رسیده است
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
السلام ای وادی کرببلا / السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن / السلام ای کشته های بی کفن
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
سلام من به محرم, محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا
بر سینه ی من نوشته بین الحرمین
نصف قلبم با ابالفضل،نصف دیگر با حسین
http://www.juk.blogsky.com
محرم آمد و ماه عزا شد / مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید / دوباره شور عاشوار به پا شد
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
برای باغبان یاس آفریدند / علی را أشجع الناس آفریدند
وفا داری و مردی و شجاعت / یکی کردند و عباس آفریدند
http://www.juk.blogsky.com
عالم همه محو گل رخسار حسین است / ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش / یعنی که خدای تو عزادار حسین است
همواره تجّسم قیام است حسین (ع) / در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع)
در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز / دل چسبترین شعر کلام است حسین (ع)
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع) / هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران / آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟
http://www.juk.blogsky.com
بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز / خورشید ، فرا ز نیزهها مانده هنوز
در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون / از رونق دشت کربلا مانده هنوز
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
کربلا دارالنعیم زینب است / کعبه خود تحت حریم زینب است
عمر زینب فخر مولا بود و بس / او به زهرا المثنی بود و بس
از محرم شدو دلها شکست / از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد / از عطش خاک کمرها شکست
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
عالم همه محو گل رخسار حسین است / ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش / یعنی که خدای تو عزادار حسین است
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
السلام علیک یا أباعبدالله
وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا
سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار
ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی أولاد الحسین
وعلی أصحاب الحسین
از داغ حسین اشک نم نم داریم / در خانه سینه تا ابد غم داریم
پیراهن و شال مشکی آماده کنید/ یک هفته دگر تا به محرم
مسیج جدید مخصوص تاسوعا, دوبیتی عاشورا, دوبیتی محرمhttp://www.juk.blogsky.com
هر دم به گوشم میرسد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
یک زن میان محملی اندر غم و تاب و تب است
این زن صدایش آشناست ای وای من این زینب است
http://www.juk.blogsky.com
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
باقلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
گفتمش تصویری از لیلا و مجنون را بکش
عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن
در بیابان بلا تصویری از سقا کشید
گفتمش سختی و درد و آه گشته حاصلم
گریه کرد آهی کشیدو زینب کبری کشید
http://www.juk.blogsky.com
السلام ای وادی کرببلا / السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن / السلام ای کشته های بی کفن
http://www.juk.blogsky.com
سلام من به محرم, محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا
http://www.juk.blogsky.com
بر سینه ی من نوشته بین الحرمین
نصف قلبم با ابالفضل،نصف دیگر با حسین
http://www.juk.blogsky.com
محرم آمد و ماه عزا شد / مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید / دوباره شور عاشوار به پا شد
http://www.juk.blogsky.com
برای باغبان یاس آفریدند / علی را أشجع الناس آفریدند
وفا داری و مردی و شجاعت / یکی کردند و عباس آفریدند
http://www.juk.blogsky.com
عالم همه محو گل رخسار حسین است / ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش / یعنی که خدای تو عزادار حسین است
http://www.juk.blogsky.com
همواره تجّسم قیام است حسین (ع) / در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع)
در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز / دل چسبترین شعر کلام است حسین (ع)
http://www.juk.blogsky.com
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع) / هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران / آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟
بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز / خورشید ، فرا ز نیزهها مانده هنوز
در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون / از رونق دشت کربلا مانده
نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت
پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با
ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر نقش سردوشی
من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه رنــگ پیراهــن نه رنــگ
خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی اسـم رمز حمله ام
یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع
اس ام اس های مخصوص محرم 89
از داغ حسین اشک نم نم داریم / در خانه سینه تا ابد غم داریم
پیراهن و شال مشکی آماده کنید/ یک هفته دگر تا به محرم داریم
روان شناسی زن و مرد ( قسمت چهارم )
نویسنده: زهره رئیسی
تفاوت های زن و مرد از لحاظ خلقی
در قسمت قبل به
تفاوت های زن و مرد از نظر روابط ادراکی پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم ...
زنان بیش از مردان افسرده می شوند
و ظاهر افسرده پیدا می کنند اما افسردگی آنها سطحی و موقتی است . مردان کمتر افسرده می شوند ولی افسردگی آنها عمیق و پایدار است ولی همین افسردگی را هم نشان نمی دهند. آقایان به ندرت افسردگی را نشان می دهند . نمایش شدید آن نیز خودکشی است . آمار خودکشی در مردان بالاتر از زنهاست، پژوهش هایی انجام شده که نشان می دهد زنان سه برابر بیش از مردان اقدام به خودکشی می نمایند ولی مردان سه برابر بیش از زنان واقعاً خودکشی می کنند.
مردان زمانی دارای انگیزه می شوند که احساس کنند به کمک آنها احتیاج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتیاجی نیست، کسل می شوند. اگر احساس کنند می توانند کارهایی را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژی بیشتری می کنند.
نحوه برخورد زن و مرد در برابر مسایل و مشکلات متفاوت است . زنان زمانی که اوضاع بر وفق مرادشان نیست فوراً تذکر می دهند ولی مردان معمولاً در خود نگه می دارند. برای مثال اگر دختری با آقای موقر و متینی ازدواج کند و این دو با یکدیگر در یک مجلس شرکت کنند، اگر حرکات و رفتارهای خانم متناسب با جمع نباشد آقا به معنای اعتراض نگاه می کند ولی چیزی نمی گوید. از درون ناراحت است ولی زیاد بروز نمی دهد . مردها زیاد غصه می خورند ، غصه خوردن از اسرار روان شناسی مردهاست. ولی اگر خانمی با یک چنین شرایطی مواجه شود ( یعنی اگر خانم تشخیص دهد که همسرش «هر نکته مکانی دارد» را نمی فهمد) در اینجا واکنشی متفاوت از مرد نشان می دهد و فوراً با اشاره ، یا با کلمات به مرد تذکر می دهد. زنان در هنگام برخورد با مسایل این چنینی سکوت نمی کنند، بلکه فوراً علامت می دهند. در واقع از دور کنترل کیفیت می کنند.
نحوه برخورد با فشارهای عصبی و روحی
یکی از تفاوت های عمده زن و مرد نحوه برخورد آنها با فشارهای عصبی و روحی است . مردها در این مواقع بیشتر گوشه گیر شده و در خود فرو می روند ؛ در صورتی که زن ها به هیجان آمده مسئله را مطرح می کنند. برای دستیابی به آرامش و حالت عادی ، مرد در جهت حل مسأله می کوشد ، و زمانی که مسأله حل شد از لاک خود بیرون می آید . ولی زن بیشتر نیاز به همدردی دارد.
مردان علاقه مندند مسایل شان را به تنهایی حل نمایند ؛ لذا سعی می کنند مشکلاتشان را برای کسی مطرح نکرده و صحبتی از آن به میان نیاورند مگر آن که موضوع محتاج کارشناسی و تخصص باشد. زیرا معتقدند وقتی کسی قادر به انجام کاری است این نشانه ضعف است که از دیگران کمک بخواهد و البته زمانی که به کمک احتیاج داشته باشند سعی می کنند با شخص مورد اعتماد مشورت کنند . به اعتقاد آنها گفت و گو در مورد مسئله با کسی ، به معنای درخواست کمک و یاری است. بنابراین زن ها باید متوجه باشند موقعی که مرد درخواست یاری ننموده است راهنمایی و گوشزدهای زن ممکن است برای مرد مداخله محسوب شود و اعتماد به نفسش را جریحه دار کند ، در صورتی که زن ها دوست دارند در مواقع ناراحتی با کسی حرف بزنند. زن ها روابط حمایتی را جستجو می کنند. زن ها رابطه گرا هستند و مردها هدف گرا.
اگر دوستان همسر، از لحاظ اخلاقی مشکلاتی نداشته باشند نباید با آنها قطع ارتباط کرد. دوستان جزء شناسنامه زندگی ما هستند. انسان نیاز به مراودات اجتماعی دارد. رفت و آمد لازمه زندگی است و کودکانی که در خانواده های اهل آداب و معاشرت بزرگ می شوند از لحاظ اجتماعی رشد یافته ترند.
وقتی مرد خسته از کار روزانه به خانه بر می گردد به آرامش و استراحت نیاز دارد بنابراین به اخبار گوش می کند یا روزنامه می خواند و یا مسابقه فوتبال تماشا می کند. خواندن روزنامه و یا گوش کردن به اخبار وسیله ای برای فراموش کردن مشکلات زندگی مرد است،اگر زن با حالات روحی مرد آشنا باشد روزنامه خواندن مرد را بی اعتنایی نسبت به خود تلقی نمی کند. گاهی اوقات روزنامه خواندن آقایان برای خانم ها غیر قابل تحمل می شود. مردها بیشتر به مسایل سیاسی علاقه مندند . در صورتی که زن ها به مسایل دینی و اجتماعی و به زیبایی شناسی بیشتر از مردها علاقه نشان می دهند. همان طور که ذکر شد مردها کمتر در مورد مشکلاتشان با افراد دیگر صحبت می کنند.
اکثر مردها فقط به دو دلیل مشکلاتشان را مطرح می کنند:
1- زمانی که کسی را مقصر بدانند و بخواهند او را سرزنش کنند
2 - زمانی که در جستجوی راه حل مسأله ای باشند؛ بنابراین صحبت های همسرشان را نیز به همین منوال تعبیر می کنند و موجب آشفتگی روحی اش می شوند. مردها باید هنر گوش دادن را بیاموزند.
مردان زمانی دارای انگیزه می شوند که احساس کنند به کمک آنها احتیاج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتیاجی نیست، کسل می شوند. اگر احساس کنند می توانند کارهایی را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژی بیشتری می کنند.
زنان زمانی دارای انگیزه می شوند که آنها را عزیز بدارند و احساس کنند مورد تحسین و قدردانی قرار گرفته اند. دانش این رموز برای داشتن یک زندگی موفق لازم است.
تفاوت های زن و مرد در کمک کردن به دیگران
" گلیگان" GILLIGAN در کتاب مشهورش به نام «صدایی متفاوت»، می گوید مردان روابط خود با دیگران را بخشی از یک سلسله مراتب می بینند که در آن گروهی قدرت و نفوذ بیشتری نسبت به دیگران دارند. برعکس ، زنان در روابط خود با دیگران، خود را با شبکه ارتباطی مهمی پیوسته می بینند. آنها زندگی را وابسته به ارتباط و پیوند در قالب فعالیت های مراقبتی و دلبستگی ، و نه قراردادهای توافقی می نگرند.
مطالعات انجام شده در مورد تعداد دوستی های بین دختران و پسران نوجوان حاکی است، از لحاظ گروه گرا بودن و تعداد دوستان ، پسران گروه گراترند ؛ بدین معنا که گاهی پسران با تعداد 10 الی 15 نفر هم تشکیل یک گروه را می دهند و برای هم دیگر دوستان صمیمی می شوند ولی این تعداد در بین دختران کمتر است. معمولاً تعداد دخترانی که با یکدیگر تشکیل یک گروه صمیمی را می دهند بیشتر از پنج نفر نیست که از بین همین تعداد، نوجوان دختر با یک یا دو نفر صمیمی تر است.
مردها در این مواقع بیشتر گوشه گیر شده و در خود فرو می روند ؛ در صورتی که زن ها به هیجان آمده مسئله را مطرح می کنند. برای دستیابی به آرامش و حالت عادی ، مرد در جهت حل مسئله می کوشد ، و زمانی که مسئله حل شد از لاک خود بیرون می آید.
در دوستی ، زنان علاقه مندتر می شوند و عاطفی تر برخورد می کنند در حالی که دوستی مردان قوی تر و عمیق تر است. تفاوت های جنسی در الگوهای دوستی بستگی زیادی به عامل سن دارد. با بالا رفتن سن و پذیرش مسئولیت های مختلف ، الگوهای دوستی تغییر می کند. پس از ازدواج شمار دوستان مردان بیش از زنانشان است. یکی از کارهای ناپسندی که خانم ها پس از ازدواج انجام می دهند قطع ارتباط دوستان شوهرشان است. اگر دوستان همسر، از لحاظ اخلاقی مشکلاتی نداشته باشند نباید با آنها قطع ارتباط کرد. دوستان جزء شناسنامه زندگی ما هستند. انسان نیاز به مراودات اجتماعی دارد. رفت و آمد لازمه زندگی است و کودکانی که در خانواده های اهل آداب و معاشرت بزرگ می شوند از لحاظ اجتماعی رشد یافته ترند. پژوهش ها حاکی است در میانسالی و کهنسالی ، شمار دوستان زنان بیش از شوهرانشان است. تفاوت عمده زن و مرد در دوستی آنهاست.زنان نسبت به مردان با دوستان خود نزدیک تر و صمیمی تر می شوند و بیشتر درد دل می کنند، یعنی مسایل درونی را بیشتر بازگو می نمایند؛ در حالی که مردان با دوستان خود بیشتر در فعالیتی مشارکت می کنند. مردان نسبت به دوستان خود احساس مسئولیت بیشتری دارند و نسبت به زنان در این مورد با گذشت ترند.
یکی از جنبه های تفاوت های زن و مرد، در مهرورزی نسبت به دیگران است. در این مورد دیدگاه قالبی مهرورزی زنان بیش از مردان می داند ولی پژوهش ها یافته های متضادی را ارایه کرده است. در برخی پژوهش ها دختران جوان، دو برابر پسران جوان نسبت به کودکان خردسال مهر می ورزند و در بعضی پژوهش ها تفاوتی میان دو جنس مشهود نیست. شماری از روان شناسان از جمله « برمن» معتقدند که زنان بیشتر از مردان به پرسش های کودکان و خردسالان پاسخ می دهند.
در قسمت بعد به مقایسه زن و مرد از نظر قدرت می پردازیم.
منبع: مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج
سحر و بی نتیجه بودن آن :
در جواب این سوال که چرا سحر حرام است ، عرض می کنم سحر یک نوع جهت گیری به طرف عوامل غیرالهی است و لذا هم فعل ساحر حرام است ، هم فعل آن کس که نزد ساحر می رود . حتی از ظاهر آیات بر می آید که سحر از مشروب خوردن و قمار کردن بدتر است . و چون در سحر جهت ساحر و شخصی که به ساحر رجوع می کند ، غیر الهی است به هیچ نتیجه ای نخواهند رسید . زیرا قرآن می فرماید : « و لا یفلح الساحر حیث اتی » (14) ساحر هیچ وقت نه رستگار می شود و نه نتیجه می گیرد و نه نتیجه می دهد ، هر جا بیاید . چون آن ساحرانی هم که حرفه ای هستند با ضعیف ترین و پست ترین جنیان ارتباط دارند ، جنینان فهمیده و عاقل هیچ وقت به جادوگران اعتنا نمی کنند . مگر آدم های ضعیف و نفهم در بین انسان ها کاری می توانند بکنند که جنیان نفهم بتوانند کاری بکنند ؟ در دنیای خودمان آدم های سودجو و خودخواه می توانند به آدم های ساده و ضعیف و بی دین زور بگویند . در رابطه با جن ها هم آنهایی که ساده تر و ترسو هستند به تسخیر جادوگران در می آیند ، آنهایی که می شود با حیله و تهدید در اختیار گرفت . خود جن ها هم از این تسخیرها که به دست جادوگران انجام می شود ناراحتند ، مثل آدم هایی که از دست ارباب خود ناراحت اند ولی توان و هنر مخالفت ندارند ، لذا جنیان تسخیر شده اگر در فرصتی توانستند به خود جادوگران ضربه بزنند حتما می زنند . آقای ایوبی قائنی در کتاب « سفینه الصادقین » قضیه ای را نقل می کنند از فردی که چند جن در اختیار داشت و از این طریق بقیه را مورد آزار و اذیت قرار می داد و در یک غافلگیری همان جن ها او را خفه کردند .
باید متوجه بود که همه ی ما در معرض امتحان هستیم و لذا در مشکلاتی قرار می گیریم تا معلوم شود در مشکلات و مصیبت ها به کجا رجوع کنیم ، پس از مدتی مشکلات می روند ، حال اگر به غیر خدا رجوع کرده باشیم در این امتحان رو سیاه می شویم ، همان طور که رضا خان و صدام آمدند و رفتند و روسیاه شدند و عده ای مثل مرحوم مدرس « رحمه الله علیه» و حضرت امام خمینی « رحمه الله علیه» تحت تاثیر قلدری آنها قرار نگرفتند و روسفید شدند ، ولی عده ای هم به همان پناه بردند و روسیاه شدند ، در سایر امور هم قضیه از همین قرار است .
عده ای در مشکلات به فالگیر پناه می برند و به ظاهر هم کارشان درست می شود ، غافل از اینکه علت رفع مشکل آنها به آن جهت بود که مدت امتحانشان به سر آمد ، اما با رجوع به فالگیر و جادوگر در رویارویی با آن مشکلات ، روسیاه شدند . مگر می شود از طریق حرام کسی به نتیجه برسد ؟ مثل شاه که به نتیجه نرسید ، شاه ساواک درست کرد تا جوانان ما را شکنجه کند و آنها را از جلو راه خود بردارد . ولی با این کار سرنوشت خود را بدتر کرد و روز به روز خود را به سقوط نزدیک تر نمود .
آیه ای که عرض شد روشن می کند که ساحر هیچ موقع و در هیچ شرایطی نه برای خودش می تواند کاری بکند و نه برای بقیه .
جایگاه چشم زخم :
پرسیده اید آیا چشم زخم تاثیر دارد ؟ بله چشم زخم تاثیر دارد ، قرآن هم به آن اشاره دارد و می فرماید : « و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون * و ما هو الا ذکر للعالمین » (15) محققاً آنها که کافر شدند وقتی قرآن را شنیدند نزدیک شد با چشم های خود تو را به زمین بیندازند و گفتند او دیوانه است ـ در حالی که این حرف ها همه از شدت خشمشان بود ـ و قرآن چیزی جز ذکر الهی برای عالمیان نیست . رسول خدا « صلی الله علیه و آله و سلم» در تفسیر آیه ی فوق فرمودند : « چشم زخم ، حق است » (16) نیز می فرماید : « ان العین لتدخل الرجل القبر و تدخل الجمل القدر » (17) چشم زخم ؛ مرد سالم را در قبر و شتر سالم را در دیگ می کند .
حالا بر شخصیتی مثل پیامبر « صلی الله علیه و آله و سلم» اثر نمی کند بحث دیگری است . مگر می شود روح قدرتمند رسول خدا « صلی الله علیه و آله و سلم » تحت تاثیر روح های تنگ قرار گیرد ؟ آری روح ها می توانند بر همدیگر تاثیر گذارند ولی شرطش آن است که روح ها از همدیگر تاثیرپذیر باشند .
در موضوع چشم زخم قضیه از این قرار است که بعضی از روح ها در عین تنگ نظری ، در تمرکز روی موضوعی رشد کرده اند ، همان طور که بعضی از روح ها در عین وسعت ، در تمرکز روی موضوعی رشد کرده اند .
اینکه می فرمایند : نگاه به صورت مقدس امیرالمومنین « علیه السلام»ثواب دارد ، به جهت بهره مندی از روح متعالی آن حضرت است . چون روحی که پشت این صورت قرار دارد آن قدر با برکت و نسبت به بقیه دلسوز و مهربان می باشد که انسان با نظر به آن حضرت از آن روح متاثر می شود . یا اینکه می گویند به دیدن ارحام بروید تا روحتان تغذیه شود ، چون ارحام نظر لطف به ما می کنند و روحمان وسعت می یابد . ائمه « علیهم السلام » که جای خود دارد ، حتی علمایی که روی خود زحمت کشیده اند می توانند آنچنان روح انسان را تحت تاثیر قرار دهند که میل او تغییر کند . یکی از رفقای خوب ما می گفت دلم می خواست از یک سلسله افکار راحت شوم ولی زورم به خودم نمی رسید ، خدمت یکی از علماء رفتم و عرض کردم حاج آقا شما به من بفرمائید این افکار را از ذهنم دور بریزم . آن عالم قضیه دستش بود به من دستور دادند که دیگر آن طور فکر نکنید و آن افکار را دور بریزید . رفیق ما می فرمود بعد از آن دیگر آن فکرها از ذهنم رفت . آری تاثیر افکار بر افکار یک واقعیت است ولی اکثر آنهایی که دنبال فالگیر و رمال و احضار روح می روند تاوان جدا شدن از روح اولیاء و علماء ربانی را می دهند . از منبر و مسجد و روحانی جدا شدن آرام آرام کار را به رجوع به فالگیر ، رمال و جادوگر و شیطان می کشاند . روح انسان طوری است که نیاز دارد با بقیه ارتباط برقرار کند ، حتی در سیر و سلوک این قدر که ارتباط با استاد موثر است کتاب موثر نیست ، کتاب در مرتبه دوم است ، چون تاثیر جنبه های روحانی استاد واقعی سرعت سیر را بیشتر می کند .
همان طور که روح های پاک می توانند از خود انوار معنوی القاء کنند و عزم ها را در توجه به معنویات زیاد نمایند و در نتیجه انسان قدرت تمرکز در مسائل توحیدی نصیبش شود ، بعضی از روح ها چون در مسائل پست متمرکز شده اند ، می توانند روح افراد را تحت تاثیر تنگ نظری خود قرار دهند و در نتیجه بدن انسان چون تحت تاثیر روح است ، آسیب ببیند . شاید طرف خودش نداند که حسود است ولی وقتی امکاناتی را در زندگی شما دید نمی تواند تحمل کند ، روحی که شدیداً به حسادتش میدان بدهد به طوری که سختش باشد که مثلاً شما عینک خود را عوض کرده اید ، به عینک که نگاه می کند ، شرایط از بین رفتن آن پیش می آید ، یا می شکند و یا گم می شود و ... ، این روح مثل یک مرتاض شده است که سال ها روح خود را روی موضوعی متمرکز کرده ، با این فرق که روح خودت را در توجه به افراد متمرکز کرده اند و در اثر آن تمرکز و آن حسادت در برخورد با دیگران ـ حتی ناخودآگاه ـ بر روح افراد تاثیر می گذارند به طوری که جسم آنها هم تحت تاثیر قرار می گیرد ، و یا روح آنها به سوی جهتی سیر می کند که موجب هلاکتشان می شود . به همین جهت به ما فرموده اند امکانات خود را خیلی به نمایش نگذارید .
امیرالمومنین « علیه السلام » از دوران کودکی مکرر پیش می آمد که چشم هایشان درد می گرفت . به طوری که ایشان در جنگ خیبر در آن شبی که فردایش خیبر را فتح کردند ، آنقدر چشم شان درد می کرده است که وقتی پیامبر « صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند ؛ فردا پرچم را به کسی می دهم که کرار است و فرار نیست . اصحاب می گویند به همه کس فکر می کردیم به غیر از امیرالمومنین « علیه السلام ». پیامبر « صلی الله علیه و آله و سلم » آب دهان مبارکشان را بر چشمان امیرالمومنین « علیه السلام » مالیدند . حضرت علی « علیه السلام » می فرمایند : دیگر برای همیشه چشمانم خوب شد . چون رسول خدا « صلی الله علیه و آله و سلم » با این عمل امیرالمومنین « علیه السلام » را تحت تاثیر روح خود قرار دادند . در خاطرات آیت الله بروجردی داریم که ایشان در دوره ی میانسالی چشمشان ضعیف می شود و خیلی غصه می خورند که مطالعه و تحقیقاتشان مختل شده است ، می گویند در بین دسته عزاداران امام حسین « علیه السلام » که گِل روی سرشان مالیده بودند یک کمی از آن گِل ها را به چشمانم مالیدم و تا سن 80 سالگی دیگر نیازی به عینک نداشتند . چون از طریق گِل های سر عزاداران سید الشهداء « علیه السلام » به نور آن حضرت متصل شدند و روحشان تحت تاثیر نور حضرت سیدالشهداء « علیه السلام »، به نحو بهتری قدرت تدبیر بدنشان را پیدا کرد .
عرضم این بود ؛ روحی که بیست سال است حسادتش را مدام رشد داده است آنقدر در تنگ نظری رشد کرده که وقتی به شما نگاه می کند جسم و روح شما تاثیر می گذارد .
در مورد میدان عمل انسانی که قدرت چشم زخم زدن دارد موضوع بر همان اساسی است که خداوند در مورد ساحران فرمود که : « و ما هم بضارین به من احد الا باذن الله » (18) آنها نمی توانند به احدی ضرر برسانند مگر به اذن خدا . همان طور که شما از دیگر عوامل ممکن است به اذن الهی ضربه بخورید ، چشم زخم هم از آن عوامل است ، زمینه ی تاثیر در شما باید فراهم باشد ، مثل سرماخوردگی که زمینه ی تاثیر ویروس آن در شما باید باشد ، و یا مثل فریب خوردن از افراد که با تحریک خیال انسان را فریب می دهند . ریشه ی تمام این تاثیرات ، در تاثیرپذیری روح در خود انسان است . کسی که توکلش به خدا کم است بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرد و به اسباب های دنیایی امیدوار می شود . روحی که با خدای واحد به نحو مطلوب مرتبط نیست ، جهت روحش در آرزوهای دنیایی پراکنده است و لذا عزم واحد ندارد و جهت روحش به همان اندازه ضعیف می شود و تحت تاثیر روح فردی قرار می گیرد که قدرت چشم زخم دارد .
مگر می شود هم چشم زخم نخوری و سحر و جادو بر تو اثر نکند و هم سجده و رکوع طولانی نداشته باشید؟ اکثر مردمی که به نحو مطلوب به عبادت نمی پردازند عموماً از شیطان بازی می خورند ، حال یا جادوگران بازیشان می دهد یا خیالاتشان تحت تاثیر تبلیغات قرار می گیرد ، فرق نمی کند ، اگر برایت جادو هم نکنند ، هزار جور دیگر جادو شده ای ، نجات از این خطرات را باید رکوع و سجود حل کنیم . مگر این خانمی که الان موهایش را بیرون گذاشته و به خیابان آمده سحر نشده است و سرنوشتی بس خطرناک تر از آن که برایش جادو کرده اند ، ندارد ؟ این را هم شیطان سحر کرده است ، منتها نه از طریق جادوگر ، از طریق تبلیغات دنیای کفر . ریشه ی تاثیر هر دو هم در بیرون آمدن از بندگی خدا و در بی توکلی و بی ایمانی است . شیطان او را یک طور ، مرا یک طور دیگر ، شما را هم به نحوی دیگر سحر کرده است ، جدایی از شیطان با پناه بردن به خدا ممکن است . از طریق بندگی پروردگار است که می شود با نور خدا مسئله را حل کنید .
اینکه روح ها چنین تاثیراتی را دارند به خودی خود میتواند خوب باشد ، مثل همه چیزهای دنیا . آب به خودی خود خوب است ، اما همان آب اگر در مسیر درستی قرار نگیرد سیل می شود ، ما باید مواظب باشیم خود را در مسیر سیل قرار ندهیم . همان طور اگر افرادی توانایی چشم زدن داشته باشند ، مثل هر صفتی که باید اصلاح کرد، باید خود را اصلاح کنند ، و گر نه خودشان ضرر می کنند ، خواه به بنده یا شما بد کنند یا نکنند ، آنها نیستند که در زندگی من و شما نقش دارند ، ما هستیم که باید با اصلاح خود تاثیر چشم زدن آنها را به صفر برسانم . شیطان نه تنها به آدم های خوب ضرر نمی رساند ، بلکه در خوبی آنها هم نقش دارد ، چون آنها را دائم وسوسه کرد و آنان با پناه بردن به خدا و عبادات الهی توکلشان زیاد شد و رشد کردند . یکی از عرفا می گوید : « خدایا دستت درد نکند با این شیطانت » دقت بفرمائید نمی گوید دست شیطان درد نکند ، می گوید دست خدا درد نکند که با ایجاد زمینه ی وسوسه ی شیطان از یک طرف و الهام ملائکه از طرف دیگر ، بنده پروری کرد .
... ادامه دارد.
پی نوشتها:
14) سوره ی طه ، آیه ی 69
15) سوره ی قلم ، آیات 51 و 52
16) المیزان ، ذیل آیه ی فوق در بحث روایات
17) جامع الاخبار ، ص 157
18) سوره ی بقره ، آیه ی 102
منبع: کتاب « جایگاه جن ، شیطان و جادوگر در عالم »
راه تشخیص خرافه از حقیقت :
بحث در این بود که می توان نسبت به عالم غیب برخورد مثبت کرد همچنان که برخورد منفی نمود و از آن سوء استفاده کرد . عالم غیب ، حقیقت و ملکوت عالم ماده است ، اگر با آن درست برخورد شود می توان تمام اسرار دنیا را از آن فهمید . همان طور که غیب بدن شما نفس یا روح شماست و تمام سازمان دهی و اسرار بدن شما در نفس شما قرار دارد ، به همین جهت ، همین که انسان مرد دیگر تن او هیچ حرکت و فعالیتی ندارد ، نه چشمش می بیند و نه گوشش می شنود چون جنبه ی ملکوتی بدن او دیگر بدن را تدبیر نمی کند . عالم مادی هم مثل بدن ، غیبی دارد که بر اساس آن اداره می شود . (25) حال ما به دو صورت می توانیم با جنبه ی غیبی عالم ارتباط پیدا کنیم . یا از طریق عقل متوجه قواعد آن عالم شویم و بر اساس قواعد و سنن عالم ، با عالم برخورد کنیم ، و یا بر اساس وَهم خود تصوراتی از عالم غیب بسازیم و بر اساس وَهم و خیالات خود با عالم برخورد کنیم . در نگاه اولی به دنیا ، خود را موظف می دانیم با حساب و برنامه در این عالم زندگی کنیم ، ولی در نگاه دوم ، با میل و خیالات خود زندگی می کنیم ، و چون عالم را بر اساس میل و خیالات ما نساخته اند ، چیزی نمی گذرد که در نتیجه گرفتن از کارهایمان ناکام می شویم ، چون عالم با خیالات وَهمیات ما هماهنگی نمی کند .
آری به کمک عقل متوجه قواعد عالم می شویم و از طریق به کارگیری قلب با حقیقت عالم مرتبط می گردیم و می توانیم با آن حقایق انس بگیریم . ابتدا از طریق عقل و استدلال می فهمیم که عالم غیب هست و سپس از طریق قلب و تزکیه های شرعی ، حقایق را می بینیم . ابتدا به کمک عقل به وجود آنچه معتقدیم ، استدلال می کنیم ، تا بین عقاید حقیقی با عقاید خرافی تفکیک کنیم و بدانیم واقعاً چنین حقایقی هست ، سپس به کمک تزکیه می توانیم حجاب های بین قلب و حقایق را مرتفع می نماییم ، و جان ما با آنها انس بگیرد . البته مقصد اصلی ما در این دنیا یافتن آن حقایق و انس گرفتن با آنها است ، کار عقل خبر دادن از وجود حقایق است ، کار عقل مثل آدرس دادن است . وقتی آدرس خانه ی کسی را به شما می دهند یعنی چنین خانه ای هست ، ولی برای پیدا کردن آن باید راه بیفتی . وجود خدا ، ملائکه ، معاد و حقیقت اهل البیت « علیهم السلام» را عقل اثبات می کند ، می فهمد که چنین حقایقی هست ، اما اگر کسی قلبش را تزکیه کند و دستورات شریعت را به قلب برساند ، آنچه را که عقل از آن خبر داده است با چشم قلب می بیند . خیلی فرق است بین « دانایی » و « دارایی » . پس به هر صورت راه ارتباط با غیب از طریق عقل و قلب ممکن است .
عبادات شرعی و ایامی مثل ماه رجب و رمضان و مکان هایی مثل مسجدالحرام و حرم امامان « علیهم السلام» و مساجد ، زمینه هایی اند که جان انسان در آن حالت با حقایق عالم بهتر مرتبط می شود . در اوقاتی مثل ماه رجب و رمضان درهای غیب به قلب انسان باز می شود ، و اگر با این رویکرد به عبادات بنگریم خداوند هم تقاضای ما را بی جواب نمی گذارد و چشم قلب ما را می گشاید . آری اگر تلاش کنید قلب با عالم غیب آشنا می شود .
مراحل آشنایی با عالم غیب :
برای آشنا شدن با عالم غیب چند کار باید انجام داد :
اول کسب معارف صحیح ، اینکه شنیده اید خواب عالم از یک عمر عبادت جاهل نتیجه اش بیشتر است ، به خاطر این است که عالم از طریق معارف صحیح جان خود را به سوی حقایق یقینی سیر می دهد . شما بیش از اینکه مشغول عبادات و ذکر باشید در کسب معارف تلاش کنید تا بفهمید غیب چیست و چه خصوصیاتی دارد . کتاب های علماء بزرگ و تدبر در آیات قرآن و روایات ائمه معصومین « علیهم السلام» عقل و دل را متوجه حقایقی می کند ، و عبادات و ذکر ، وسیله ی انس با آن حقایق است . در روایات ما تاکید می شود ، خداوند این قدر که با عالم صحبت می کند با عابد صحبت نمی کند ، حتی می فرمایند : خواب عالم بهتر از عبادت جاهل است . عالم واقعی هم کسی است که با حقایق عالم مرتبط است .
آری پس از کسب معارف ، و اینکه متوجه شدیم چه حقایقی در عالم هستی ، وجود دارد ، موضوع دومی که به کمک ما می آید « اخلاق » است . بالاخره کبر و حسد و خودخواهی و امثال آنها نمی گذارد قلب ما جلو برود و با غیب آشنا شود . برای پاک شدن از رذائل باید برنامه داشت ، یک مرتبه و با یک تصمیم نمی شود از رذائل اخلاقی آزاد شد . باید کتاب های مهم اخلاقی را مطالعه کرد و از روایات مطرح شده در این امور استفاده نمود تا آرام آرام از ظلمات رذائل اخلاقی درآئیم و حجاب بین ما و عالم غیب بر طرف شود ، و مسلم است تا برنامه ی ائمه معصومین « علیهم السلام» را که خودشان مجسمه ی فضائل اند ، دنبال نکنیم . نتیجه نمی گیریم . اخلاقی که عرض می کنم منظورم دستورات اخلاقی ائمه « علیهم السلام» است در کتاب هایی مثل کتابی که امام خمینی « رحمه الله علیه » تنظیم کرده اند به نام « شرح حدیث جنود عقل و جهل » و یا کتابی که آیت الله بهجت « رحمه الله علیه» توصیه کرده اند و تحت عنوان « جهاد با نفس » ترجمه و چاپ شده است . ایشان می فرمایند : « هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب جهاد نفس وسائل الشیعه را مطالعه کنید و به آن عمل کنید ، بعد از یک سال خواهید دید حتماً عوض شده اید ، مانند داروی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی می کند » چون روایات با نور بصیرت امامان معصوم « علیهم السلام» مطرح شده و لذا آن نور را به قلب شما منتقل می کند .
در کنار کسب معارف و اخلاق ، آنچه باید رعایت شود « آداب » است ، رعایت حلال و حرام الهی از یک طرف و رعایت دستورات عبادی مثل نماز و رکوع و سجود از طرف دیگر ؛ روح را متوجه عالمی دیگر می کند و در نتیجه انسان اسیر دنیا و حوادث آن نمی شود . بر همین اساس تاکید می کنیم در کنار معارف حقه و اخلاق فاضله ، رعایت حلال و حرام الهی موجب تعادل روح و اتصال آن به حقایق عالم هستی می گردد .
پس از طی مراحل سه گانه ی فوق ، مرحله ی قلبی کردن معارف پیش می آید تا انسان ان شاء الله بتواند با حقایق غیبی مانوس شود و جان او به عالم حقایق منتقل گردد . وقتی شما جهت وضو گرفتن به آب نگاه می کنید و آن را به صورت می زنید و می گویید « اللهم بیض وجهی » ؛ پروردگارا روی مرا سفید کن . نظر به جنبه ی باطنی آب دارید برای سفید کردن باطن خود از گناهان ، پس معلوم است در این وضو گرفتن موضوع انتقال جان از عالم محسوس به عالم غیب مدنظر است و لذا اگر مراحل سه گانه درست طی شود و قلب نیز آماده گردد ، وقتی جهت وضو به آب نگاه می کنید ، به آب مطلق منتقل می شوید که سراسر نور است و عرش الهی بر آن قرار دارد و خداوند در رابطه با آن می فرماید : « و کان عرشه علی الماء » (26) و عرش او بر آب قرار داشت . پس راه ارتباط با عالم غیب را باید برای جان خود برنامه ریزی کنید .
چگونگی کنترل خیال :
فرموده بودید چه کار کنیم خیالاتمان ذهن ما را مشغول نکند و وسوسه ها دست از سر ما بردارد ؟ باید عرض کنم عزیزان ! اشکال کار آن است که ما برای دفع خیالات برنامه ریزی نمی کنیم . اگر با برنامه ریزی سبب شده ، آرام ارام خود را مشغول تفکر و تذکر نماییم ، به جای خیالات و وسوسه ها ، نور معارف بر قلب ما تجلی می کند . آیت الله حسن زاده (حفظه الله ) می فرمودند : « در دوران جوانی حساب کردم اگر ذهن خودم را مشغول نکنم ذهنم مرا مشغول می کند » واقعاً همین طور است که اگر به ذهن برنامه ندهید ، آن با خیالات بی پایه به شما برنامه می دهد . ما مامور به تدبر در قرآن هستیم و به کمک نهج البلاغه و روایات می توانیم ذهن و اندیشه را به پرواز درآوریم . ذهن شما از همان صبح که بلند می شوید شما را مشغول می کند که چه کسی بد است ، چه کسی خوب است ، چی بخور ، کجا برو ، ولی اگر به آن برنامه بدهید آن هم یک برنامه الهی ، آن راه کمالاتی که خودتان می خواهید می کشانید . وقتی متوجه شدید باید معارف خود را قلبی بکنید با همین رویکرد ، ذهن را جهت می دهید . اگر نماز می خوانید با هدف نظر به حق ، قلب را در صحنه می آوردید ، اگر کار و فعالیت مادی دارید ، با هدف خدمت به خلق خدا ، قلب را در صحنه نگه می دارید . در ملاقات شبلی با امام سجاد « علیه السلام»داریم که حضرت در برگشت از حج از او پرسیدند : آیا هنگامی که احرام به تن کردی جامه ی گناه فروگذاردی تا جامه ی طاعت بپوشی ؟ و آنگاه که به میقات وارد شدی ، قصدت ملاقات خدا بود ؟ آنگاه که طواف کردی ، قصدت آن بود که به خدا پناه بری ؟ گفت : نه ، فرمودند : پس حج نگذارده ای . امام سجاد « علیه السلام»به شبلی می خواهند بگویند باید اعمال عبادی ، قلبی شود تا به واقع آن اعمال انجام شده باشد . وقتی ده سال ، بیست سال ، همچنان قلب متوجه حقایق شد ، آرام آرام چشمش باز می شود و با آنها مانوس می گردد و به مقام فرقان و بصیرت می رسد و دیگر آنچنان جذب آن عوالم می شود که خیالات واهی جذبه ندارند که انسان را به خودشان مشغول کنند .
رازهای غیبی شیطانی :
پس راه استفاده از عالم غیب و مانوس شدن با آن عالم همچنان که عرض شد ، مشخص است ، هر چند امکان سوء استفاده از عالم غیب نیز وجود دارد و کافران و شیاطین راه سوء استفاده از آن را برگزیده اند . قرآن در رابطه با این موضوع می فرماید : « و لقد جعلنا فی السماء بروجا و زیناها للناظرین * و حفظناها من کل شیطان رجیم * الا من استرق السمع فاتبعه شهاب مبین » (27) ما در آسمان ، عوامل نمایش آیات الهی و زینت هایی را برای آنهایی که می توانند آن حقایق غیبی را بنگرند قرار دادیم ، و آن زیبایی های معنوی را از هر شیطان رانده شده ای حفظ کردیم تا دست تجاوز او به آن معانی نرسد ، مگر آنکه دزدانه چیزی از آن حقایق بشنود که در آن صورت شهاب آشکاری او را دنبال می کند . (28)
آیات فوق ، موضوع استراق سمع شیاطین را مطرح می کند که می روند از حقایق غیبی آسمان معنا چیزی بگیرند ، که در آن صورت شهاب مبین یعنی انوار روشنگر معنوی ملائکه به دنبال آن مطلب دزدیده شده می آید تا شیاطین را رسوا کند و نگذارد آنها ادعا کنند به حقایق آسمانی راه یافته اند . به عبارت دیگر شیاطین سعی دارند از طریق ارتباط با عالم غیب چیزهایی به دست آوردند و از آنها سوء استفاده کنند .
کفار و شیاطین سخت در تلاش اند تا به رازهای آسمانی دست یابند و آنها را مورد سوء استفاده قرار دهند ولی قرآن می فرماید : « ان الذین کذبوا بآیاتنا و استکبروا عنها لا تفتح لهم ابواب السماء » (29) آنهایی که آیات ما را تکذیب می کنند و در مقابل آنها استکبار می ورزند ، برای آنها درهای آسمان گشوده نمی شود . روشن است که در اینجا منظور از آسمان ، آسمان زمین نیست ، زیرا افراد به این آسمان دست می یابند . از آیه ی فوق روشن می شود که غیر مومنین ، به معنای واقعی نمی توانند از حقایق معنوی بهره مند شوند تا قلب آنها چیزی از آن معانی را کشف کند ، پس عملاً با آنچه شیطان به آنها القاء می کند به سر می برند . آسمان دنیا ، یعنی مقام باطنی دنیا ، مثل « منِ» تن ، که جنبه ی باطنی بدن است . در آیات 16 به بعد سوره حجر که عرض شد: می فرماید ما در آن آسمان ، بروج و عوامل روشنگری گذاشته ایم . بروج آسمان مثل ملائکه اند ، همان طور که عقل در آسمان جان انسان مثل ستاره ی روشنگر عمل می کند . عقل شما برای شما نور است ، من شما آسمان تن شما است و عقل شما ستاره ی درخشان قرار گرفته در آسمان جان شما است . عقلتان که در آسمان تنتان است موجب حفظ تن و جان شما از دشمنان جنی و انسی است . در ادامه می فرماید : « وزیناها للناظرین » ؛ آن برج ها و حقایق معنوی برای کسانی که اهل نظر هستند زینت است ، و انسان را متوجه زیبایی های معنوی عالم وجود می کند . قرآن در رابطه با نظر به باطن عالم می فرماید : « اولم ینظروا فی ملکوت السماوارت و الارض » (30) چرا افراد به ملکوت آسمان ها و زمین نمی نگرند . اگر انسان ها به لطف الهی بتوانند به ملکوت عالم بنگرند می بینند چه غوغایی است . در هر صورت در آیات مورد بحث یعنی آیات 18 ـ 16 سوره ی حجر در ادامه می فرماید : بروج را در آسمان قرار دادیم ، « و حفظناها من کل شیطان رجیم » ؛ و از طریق آن بروج آسمان را از هر شیطان رجیمی حفظ کردیم و در نتیجه آنها نمی توانند در آن نفوذ کنند و از حقایق غیبی آن بهره مند گردند « الا من استرق السمع فاتبعه شهاب مبین » ؛ مگر این که آن شیطان ها در آسمان غیب استراق سمع کنند و مقداری از حقایق آن را بدزدند .
پیغمبر « صلی الله علیه و آله و سلم» و ائمه «علیهم السلام»به عالم غیب نظر می کنند و از آن برای جان خود زینت های معنوی اخذ می کنند ، شیاطین هم می رودند گوش می نشینند تا خبرهایی را از عالم غیب بدزدند . (31) خبرهای دزدیده شده ی ناقص ، همان هایی است که شیاطین در اختیار جادوگرها و کاهنان قرار می دهند تا آنها حوادث آینده را پیش گویی کنند ، و چون از عالم غیب است به ظاهر درست در می آید ولی چون دزدی است ، بی برکت و نیمه کاره است .
در همین رابطه در ادامه می فرماید : « فاتبعه شهاب مبین » ؛ یعنی یک نور روشنگر و رسواکننده ای از طرف ملائکه آن خبر دزدیده شده را دنبال می کند ، در نتیجه بی ثمری آن معلوم می شود و جادوگر رسوا می گردد .
در رجوع به جادوگران دو چیز را فراموش نکنید . اولاً : خبری که می دهند نیمه کاره است . ثانیاً : چیزی نمی گذرد که پوچی و بی ثمری آن روشن می شود . اگر کمی به آیات فوق توجه فرمایید نکات ارزشمندی در اختیارتان می گذارد . قرآن می فرماید بله جادوگر و کاهن از غیب خبر می دهند ، اما خبرشان را از جن و شیطان گرفته اند و خبر آنها خبر دزدی است و پشت سر آن خبر ، شهاب ملائکه می آید و نمی گذارند آب خوش از گلوی آنها پایین برود . نه خود جادوگر از آن خبرها نتیجه ی واقعی می گیرد ، و نه آن کس که می رود به نزد آنها به چیزی می رسد . این نوع کارها را سوء استفاده از عالم غیب گویند .
وقتی نزد کاهن یا جادوگری می روی می بینی چقدر خبرهای عجیبی می دهد و پس از مدتی به ظاهر همه ی آنها درست در می آید ، به خود می گویی بهتر است اسلام و روحانیت را رها کنم و دنبال اینها بروم ، غافل از اینکه در نهایت هیچ نتیجه ای به دست نمی آوری و همه ی فرصت ها را هم از دست می دهی . مثل تاجری که به ظاهر درآمد خوبی دارد ولی نتیجه ی کارش که باید زندگی خوبی برایش پیش بیاورد او را با ناکامی رو به رو می کند .
... ادامه دارد.
پی نوشتها:
25) در این رابطه قرآن در آیه ی 21 سوره ی حجر می فرماید : « همه چیز این عالم وجود غیبی و خزینه ای نزد خدا دارد که چهره ی محدود و معلومی از آن حقیقت غیبی نازل شده و اشیاء مادی را تشکیل داده است » .
26) سوره ی هود ، آیه ی 7
27) سوره ی حجر ، آیات 18 تا 16
28) در رابطه با آسمان و اینکه در کجا به معنی آسمان بالای سر ما است و در کجا به معنی آسمان معنویت است ، به شرح سوره ی « ق » ـ اصغر طاهرزاده ـ مراجعه فرمائید .
29) سوره ی اعراف ، آیه ی 40
30) سوره ی اعراف ، آیه ی 185
31) در آیه ی 9 سوره ی جن می فرماید : « و انا کنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن یستمع الان یجد له شهاباً رصدا » ؛ در آسمان برای شنیدن به کمین می نشستیم اما اکنون هر که بخواهد به گوش بنشیند ، شهاب هایی را می یابد که در کمین او هستند .
منبع: کتاب « جایگاه جن ، شیطان و جادوگر در عالم »
آیا بخت بستن یک واقعیت است یا توهم ؟ جواب : شما دوباره به آیه ای که قبلا هم مطرح شد توجه کنید ، می فرماید : « و ما هم بضارین به من احد الا باذن الله » (32) هیچ جادوگری نمی تواند هیچ ضرری به کسی برساند مگر به اذن خدا . پس به این معنی که کسی اراده کند بخت شما را ببندد نداریم ، اما اگر خدا مصلحت دید کسی را تنبیه کند ممکن است آن تنبیه از طریق جادوگری انجام گیرد . هیچ کس با اراده ی خود نمی تواند بخت کسی را ببندد ، اما همین طور که می شود با ضربه ای که بر صورت کسی می زنند او را تنبیه کنند ، همین طور هم بعضی ها را از طریق جادوگر تنبیه می کنند ، تا آدم ها در دل این سختی ، امتحان بدهند . اگر مثلاً شما با یک ماشین سواری تصادف کردید و پایتان شکست ، می گویید خدا این طوری امتحانم کرد . یا اگر کسی پشت سر شما حرف زد که آبروی شما را ببرد ، باز باید متوجه باشید که دارید امتحان می شوید ، زیرا خداوند می فرماید : « ان الله یدافع عن الذین آمنوا » (33) خدا مدافع مومنان است پس اگر کسی بخواهد پشت سر شما حرف بزند و آبروی شما را ببرد نمی تواند ، منتها عمل او ، زمینه ی امتحان شدن شما را فراهم می کند . حال اگر کسی تصمیم بگیرد از طریق جادوگر بخت شما را ببندد ، مثل همان کسی است که تصمیم می گیرد پشت سر شما حرف بزند ، به ظاهر می تواند ، همان طور که او به ظاهر این طرف و آن طرف می رود و پشت سر شما به این و آن بد می گوید . شما هم ممکن است با سادگی تمام بگویید ؛ وای ! آبرویم رفت ، ولی اگر ببینیم دنیا و آبرو و عزت در دست خداست ، با بدگوییهای او توسل شما به خدا زیادتر می شود ، زیرا « و لله العزه و لرسوله و للمومنین و لکن المنافقین لا یعلمون » (34) عزت از خدا و رسول او و مومنین است ولی این نکته را منافقین نمی فهمند . رژیم شاه چقدر تلاش کرد تا در جریان 15 خرداد سال 42 حضرت امام خمینی « قدس سره » را بی آبرو کند ، دروغ برای ایشان ساختند که از « جمال عبدالناصر » رئیس جمهور مصر پول گرفته تا در ایران اغتشاش کند . آیا این کارها نتیجه داد یا اینکه حضرت امام خمینی « قدس سره » آبرومندترین فرد دنیا شدند ؟ بله می شود یک جادوگری به کمک جنی ها یک شیطنتی بکند اما شما با توکل به خدا تمام نقشه های جادوگر و جن را هیچ می گیرید و بدون هیچ عکس العملی به زندگی دینی خود ادامه می دهید ، و در آن صورت آنها هیچ غلطی نمی توانند بکنند . ما چوب بی توکل بودنمان را می خوریم .
گر کسی به ناحق پشت سر شما با تهمت هایی که زد ، بی آبرویی راه انداخت به طوری که در شهر هر کسی شما را ببیند بگوید عجب ؛ این بوده که این کارها را کرده ! حال شما دو کار می توانید بکنید ،یکی اینکه بگویید من دیگر در این شهر نمی توانم زندگی کنم ، آبرویم رفت ، بلند می شوی و به شهر دیگری می روی . این در حالی است که این ذهنیت به دنبال شما است که در شهر خودم آبرویم رفته ، همیشه این سیاهی دنبالتان هست . اما یک وقت می گویی خدایا خودت که بهتر می دانی ، پس خودت مدافع من باش . شما هم در حد وُسع و توان خود ، از خود دفاع می کنی . یک سال نمی گذرد درست برعکس می شود ، آبروی آن کسی که می خواسته آبروی شما را ببرد ، از کف او می رود ، و از آن مهمتر در این جریان حضور خداوند را در زندگی خود احساس می کنی . ولی اگر بد امتحان داده بودی و نقش طرفی که می خواسته آبروی شما را ببرد ، نقشی موثر می پنداشتی ، شما از شهر خوت هم که می رفتی ، باز نقش آن فرد برایت یک نقش موثر باقی می ماند و هرگز از آن طریق به خدا نمی رسیدی . اگر از شهر می رفتی چوب خودت را خورده بودی و نه چوب آن طرف را . برای پیدا کردن چنین بصیرتی به ما فرموده اند سوره های معوذتین ( فلق و ناس ) را بخوانید . می فرماید : « قل اعوذ برب الفلق » ؛ بگو همواره به پروردگاری که سیاهی ها را می شکافد پناه می برم . « قل اعوذ برب الناس » ؛ بگو به پروردگاری که کلیه امور انسان ها به دست اوست پناه می برم . با توجه به این آیات دیگر کسی نمی تواند در روان شما صاحب نقش و اثر باشد . وقتی می گویی : « قل اعوذ برب الناس ، ملک الناس ، اله الناس » ؛ پروردگار و حاکم و معبود انسان ها پناه می بری ، پس دیگر هیچ کس در جان شما کاره ای نیست . درست است که عده ای « النفاثات فی العقد » ؛ هستند و در گره ها و تصمیم ها می دمند ، اما با پناه بردن به خداوند ، هم کار آنها را خنثی میکنی ، هم بهره ی نزدیکی به خداوند نصیب تو می شود . درست است این طرف دارد در غیاب شما ، شما را ضایع می کند ولی اگر با آرامش کامل و در حد توان خود از خود دفاع کنید و بقیه اش را به خدا بسپارید ، درست امتحان داده اید و چند قدم جلو آمده اید و آن سختی برای شما پنجره ی ورود به عالم بهتری می شود .
در روایت قدسی داریم که خداوند می فرماید : « و عزتی و جلالی و مجدی و ارتفاعی علی عرشی لاقطعن امل کل مومل غیری بالیاس و لاکسونه ثوب المذله عندالناس و لانحینه من قربی و لابعدنه من فضلی أ یومل غیری فی الشدائد و الشدائد بیدی و یرجو غیری و یقرع بالفکر باب غیری و بیدی مفاتیح الابواب و هی مغلقه و بابی مفتوح لمن دعانی فمن ذا الذی املنی لنوائبه فقطعته دونها و من ذا الذی رجانی لعظیمه فقطعت رجاء منی جعلت آمال عبادی عندی محفوظه فلم یرضوا بحفظی و ملات سماواتی ممن لایمل من تسبیحی و امرتهم ان لا یغلقوا الابواب بینی و بین عبادی فلم یثقلوا بقولی ألم یعلم [ ان ] من طرقته نائبه من نوائبی انه لا یملک کشفها احد غیری الا من بعد اذنی ـ فما لی اراه لاهیا عنی اعطیته بجودی ما لم یسالنی ثم انتزعته عنه فلم یسالنی رده و سال غیری أ فیرانی ابدا بالعطاء قبل السماله ثم اسال فلا اجیب سائلی أ بخیل انا فیبخلنی عبدی أ و لیس الجود و الکرم لی أ و لیس العفو و الرحمه بیدی أ و لیس انا محل الآمال فمن یقطعها دونی افلا یخشی المومنون ان یوملوا غیری فلو ان اهل سماواتی و اهل ارضی املوا جمیعا ثم اعطیت کل واحد منهم مثل ما امل الجمیع ما انتقص من ملکی مثل عضو ذره و کیف ینقص ملک انا قیمه فیا بؤساً للقانطین من رحمتی و یا بوسا لمن عصانی و لم یراقبنی » (35)
به عزت و جلال و بزرگواری و رفعتم بر عرشم سوگند که آرزوی هر کس را که به غیر من امید بندد ، به نومیدی بدل می کنم . و به او نزد مردم جامه خواری می پوشانم ، و او را از تقرب خود می رانم و از فضلم دور میکنم . آیا او در گرفتاری ها به غیر من آرزو می بندد ، در صورتی که گرفتاری ها به دست من است ؟ و به غیر من امیدوار می شود و در فکر خود در خانه ی جز مرا می کوبد ؟ با آن که کلیدهای همه درهای بسته نزد من است و در خانه ی من برای کسی که مرا بخواند باز است .
کیست که در گرفتاری هایش به من امید بسته و من امیدش را قطع کرده باشم ؟ کیست که در کارهای بزرگش به من امیدوار گشته و من امیدش را از خود بریده باشم ؟ من آرزوهای بندگانم را نزد خود محفوظ داشته و آنها به حفظ و نگهداری من راضی نگشتند ، و آسمان هایم را از کسانی که از تسبیحم خسته نشوند ( فرشتگان ) پر کردم و به آنها دستور دادم که درهای میان من و بندگانم را نبندند . ولی آنها به قول من اعتماد نکردند ، مگر آن بنده نمی داند که چون حادثه ای از حوادث من او را بکوبد ، کسی جز به اذن من آن را از او بر ندارد ، پس چرا از من روی گردان است ؟ من با جود و بخشش خود آنچه را از من نخواسته به او می دهم سپس آن را از او می گیرم ، و او برگشتش را از من نمی خواهد و از غیر من می خواهد ؟ او درباره ی من فکر میکند که ابتدا و پیش از خواستن او عطا می کنم ، ولی چون از من بخواهد به سائل خود جواب نمی گویم ؟ مگر من بخیلم که بنده ام مرا بخیل می داند ؟ مگر هر جود و کرمی از من نیست ؟ مگر عفو و رحمت دست من نیست ؟
مگر من محل آرزوها نیستم ؟ پس چه کسی می تواند آرزوها را پیش از رسیدن به من قطع کند ؟ آیا آنها که به غیر من امید دارند نمی ترسند ؟ اگر همه ی اهل آسمان ها و زمینم به من امید بندند ، و به هر یک از آنها به اندازه ی امیدواری همه دهم ، به قدر عضو مورچه ای از ملکم کاشته نشود ، چگونه کاسته شود از ملکی که من سرپرست او هستم ؟ پس بدا به حال آنها که از رحمتم نومیدند ، و بدا به حال آنها که نافرمانیم کنند و از من پروا نکنند .
وقتی امام خمینی « قدس سره » را به نجف تبعید کردند ، عوامل رژیم شاه شایع کردند که ایشان یک آخوند سیاسی بی سوادی است که چون نمی توانسته است درس بدهد شلوغ کرده است . آنها امید داشتند با این شایعات هیچ کس پای درس حضرت امام « رحمه الله علیه » نرود ، ولی زمانی نگذشت که ایشان از جمله ی آبرودارترین شخصیت های حوزه ی علمیه ی نجف شدند ، چون با امیدواری به لطف خدا ، فقط وظیفه ی خود را انجام دادند . باید متوجه بود در هر حادثه ای می خواهند ما را امتحان کنند ، اگر توانستیم بگوییم ؛ خدایا هر طور تو راضی هستی ما راضی خواهیم بود ، منور به مقام رضا می شویم . خدایا ! هر طور بخواهی ، ما همان را می خواهیم ، می خواهی ما تنها باشیم ، ما هم تنهایی را می خواهیم ، می خواهی بی نام و نشان زندگی کنیم و بمیریم ، ما هم همین را میخواهیم . این نوع رویکرد به مسائل ، شخصیتی از شما می سازد هزار برابر بالاتر از آنکه بخواهید آرزوهای دنیایی تان برآورده شود و برای تحقق آن آرزوها به فالگیر و رمال پناه ببرید و او هم به شما بگوید بخت تان را بسته اند باید پول بدهید تا باز کنم و از این طریق خود را در مقابل پروردگارتان روسیاه کنید .
... ادامه دارد.
پی نوشتها:
32) سوره ی بقره ، آیه ی 102
33) سوره ی حج ، آیه ی 38
34) سوره منافقین ، آیه ی 8
35) الکافی ، ج 2 ، ص 67 ، باب التفویض الی الله و التوکل علیه .
منبع: کتاب « جایگاه جن ، شیطان و جادوگر در عالم »
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.